عاشقتم دخترم تا آخرين نفسي كه مياد
عزيز دل مادر،
تا بحال سعيكردم بهترينام و به تو بدم. بهترين لالايي، بهترين لبخند، بهترين آغوش وبهترين روزهاي عمرم رو. بهترينهايم هميشه براي تو.
عزيزم امروز 5امينروز كه تو 6ماهه شدي ماشالله داري برا خودت خانمي ميشي. هيچوقت فكرنميكردم كه انقدر بهم عادت كنيم. وقتي 6 ماهه شدي مامان ديگه بايدبرميگشت سركار. نميدوني شبي كه صبحش براي اولين بار ميخواستم بزارمتخونه چه حالي بودم. بازم خداروشكر كه مامانجون هست وگرنه مهدكودك خيليبرامون سختتر ميشد (خدا برامون نگهش داره). روز اول هرجوري بود گذشت بابغضهاي گاه گاه و اينكه تلفن ميزدم جوياي حالت ميشدم. .قتي اومدم خونهباهام قهر بودي تازه ديروز يهكم باهام آشتي شدي وقتي منو ميديدي غصهدارتو بغل مامان جون ميچسبيدي. تو اين 3 4 روزه كلي نازتو كشيدم و بالاخرهبا شرايط انگار داري كنار ميآي.
اولين برف هم از آسمون باريد و از پشت پنجره نشونت دادمش من عاشق برفم آخهماماني دختر زمستونه عزيزم. فكر كنم تو هم خوشت اومد خيلي متعجب نگاهميكردي انگار پيش خودت ميگفتي اينا چيه از آسمون مياد؟! چرا حياط عوضشده؟!
الان ديگه 3فصل از فصلهاي خدا رو ديدي گلم. مونده بهار كهايشالله 67 روز ديگه بهارم ميبيني. البته تو اين مدت هر مناسبتي از محرم،يلدا، كريسمس و ... سعي كرديم برات كار خاصي كنيم لباس خاص اون مناسبت روتنت كنيم يا برنامهاي خاص برات داشته باشيم. لباساي جور واجور تنتميكنيم و مدلاي مختلف ازت فيلم ميگيريم.
اينجا مشهد كه لباس سقايي تنت كرديم.
شب كريسمس كه Santa Roxana شدي.
اينجا شدي خاله قزي.
مامان قربونت بره همه جوره خوردني هستي عزيزم.
فدات شم اينجا هم تو و موش كوچولوت كه خيلي دوسش داري. انقدر ميخوريش كه روزي 2 3 بار خيس ميشه و بايد بزاريم خشك بشه.
دختر گلم اينجا رو صندلي غذات نشستي و اولين باره كه ميخواي سوپ بخوري.